۱۷٫۰۷٫۱۳۸۹
نوشته شده در دستهبندی نشده, ویترین | TAGS : آینه, آینه دق, دق, زندانی, قفس, پرنده
خودٍ دقــــــــــــه
غم مرغک کم بود قفسش هم بینابین دو آیینه نشست دلی از دیده گشود….
بغض آینه دمی تاب نیاورد و شکست….
حفاظت شده: که نشد
۲۱٫۱۲٫۱۳۹۲ | بلاگ, شعر
خلقت
۲۲٫۰۳٫۱۳۹۱ | بلاگ, شعر
بازار عشق
۲۵٫۰۱٫۱۳۹۱ | بلاگ, شعر
خودٍ دقــــــــــــه
غم مرغک کم بود
قفسش هم بینابین دو آیینه نشست
دلی از دیده گشود….
بغض آینه دمی تاب نیاورد و شکست….